من و تــو یه نــیــنی داریــم ...!!

کوچــــــولــوئه تپــــل مپــــلــه ..!!

موقـع به دنیــا اومدنـش

خودت میــزاریش بغــلم ...!!

وقتــی دارم بهـش شیـر میدم

اینقـــدر مسخره بـازی در میــاری که جفتمـون میمیریم از خنــده ..!!

شبـا وقتی گریـه میکنه

با اینــکه خسته ای و خوابـت میاد

میشیــنی بغل دخملت و عشقــت که تنـها نباشن ..!

وقتـی داره اولیــن قدمای زندگیشو

برمیــداره دستای کوچولــوشو میگیریم تا بتـونه

روی پـاهای خودش بایستــه

بعد از اینـکه دوقدم برداشت زمیــن میخوره

و ما به قیافه بامزه اش که با تعجــب بهمون خیره شده میـخندیــم

وقتی تازه داره حـــرف میزنـه ..!!

سـر اینــکه اول بگــه مامان یا بابا باهـم کل کل میکــنیم

من میگـــم بگـــو مـاااامـاااان

 

توام بغلش میگیری و فرار میکنین و میگــی

کـووور خونــدی اول میگــه بـااابـااا

وروجکــم با چشمای نازش زل میزنــه بهت و میــگه

بـــاااابـــااا

میــدونم دیگــــه مثل خودم دیـــووونتـــــه ..!!